آزمایش‌ها و آزمایشگاهباکتریولوژی

تازه‌هایی از اسپیروكت‌ها: بورليا، لپتوسپیرا و ترپونما

تهیه و تنظیم: دکتر محمد قهری

بورلیا، لپتوسپیرا و ترپونما باکتری‌‌های بلند و باریک فنری شکل با چرخش کامل هستند که مارپیچ ایجاد می‌کنند. آن‌ها گرم منفی و از اعضای راسته‌ی اسپروکتالس می‌باشند.

در این راسته، خانواده‌های زیر وجود دارد:

1- اسپیروکتاسه که جنس پاتوژن بورلیا و ترپونما در آن قرار دارد.

2- لپتوسپیراسه که جنس لپتوسپیرا در آن است.

عموماً بورلیا بر اساس ناقل و گونه‌های ترپونمایی بر اساس بیماریی که سبب می‌شوند، مشخص می‌گردند و گونه‌های لپتوسپیرایی بر اساس میزبان حیوانی که دارند، معلوم می‌شوند.

طول اسپیروکت‌ها متفاوت است؛ به‌طوری که بعضی کوتاه هستند و بعضی تا 250 میکرومتر طول دارند. هر باکتری به‌صورت مارپیچ به دور یک رشته‌ی محوری (فیلامنت) می‌پیچید (شکل 1) و بدنه سلول توسط غلافی از جنس دیواره‌ی سلولی و غشاء خارجی پوشیده شده است. بیرون از غشاء خارجی لایه موکوئیدی قرار دارد که گاهی دارای گلیکوزآمین گلیکان است. اسپیروکت‌ها متحرکند و حرکتشان مربوط به توانایی آن‌ها برای پیچ‌وتاب خوردن باکتری در محدوده فیلامنت محوریشان است که تعداد این پیچ‌ها بسته به جنس اسپیروکت‌ها متفاوت است.

مروری بر روش‌های بیوشیمیایی برای شناسایی باکتری‌های گرم منفی
بخوانید

لپتوسپیرا یک فیلامنت محوری دارد، ترپونمای بیماریزا 3 فیلامنت محوری و بورلیا 7 تا 30 فیلامنت محوری دارد. فیلامنت‌‌ها به کمک برجستگی‌‌هایی[1] به سوراخ‌هایی[2] در انتهای اسپیروکت متصل هستند.

فیلامنت‌های محوری بیشتر شبیه فلاژل سایر باکتری‌ها هستند؛ یعنی دارای مارپیچی هستند که بجای فیبریل‌های 2+9 میکروتوبولاری که در یوکاریوت‌ها دیده می‌شود، از پروتئین‌های ساده ساخته شده است. اسپیروکت‌ها ظریف[3] هستند و معمولاً در نمونه‌های کلینیکی با استفاده از میکروسکوپ دارک فیلد یا زمینه تاریک یا فازکنتراست و رنگ‌آمیزی‌های نقره و ایمنوهیستوشیمی قابل مشاهده می‌باشند.

بیماری‌های اسپیروکتی الگوهای مشابهی دارند. البته هر بیماری شناسه‌ی[4] خاص خود را دارد. اولاً، اسپیروکت‌ها از پوست یا غشاء مخاط وارد می‌شوند که معمولاً یک زخم اولیه ایجاد می‌کنند. حضور اسپیروکت‌ در خون[5] از زمانی که علائم بیماری آغاز می‌شود، دیده شده و اسپیروکت‌ها به ارگان‌های هدف منتشر می‌شوند. سپس، بیماری مشخصاً وارد یک مرحله نهفتگی می‌شود و بعد از آن دوره‌های دوم و سوم ظاهر می‌شوند. در بیشتر بیماری‌های اسپیروکتی، بیماران تا مدت‌ها از بیماری رنج می‌برند و تخریب‌های سیستم اعصاب مرکزی و قلب در اثر عفونت به‌وجود می‌آید. بالاخره، تخریب ناشی از سیستم ایمنی نقش اساسی در تظاهرات دوره دوم و سوم بیماری و علائم بیماری مربوط به بیشتر بیماری‌های اسپیروکتی را بازی می‌کند.

ساختمان اسپیروکت ها
شکل 1: ساختمان اسپیروکت‌ها شکل 1: ساختمان اسپیروکت‌ها نمای طولی (A) اسپیروکت مارپیچی را نشان می‌دهد که در هر قطب خود دارای یک فیلامنت محوری است که در وسط باکتری به هم می‌رسند. نمای عرضی (B) اسپیروکتی را نشان می‌دهد که یک فیلامنت محوری دارد (برگرفته از کتاب میکروب‌شناسی پزشکی واکر)

لپتوسپیراها (Leptospira):

بیماری لپتوسپیروزیس یا تب شالیزار که ناشی از لپتوسپیراها است در انسان رخ می‌دهد و یکی از گسترده‌ترین بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوانات است. چهره بالینی این بیماری آن‌قدر متغیر است که هرگز نمی‌توان تنها بر پایه علائم و نشانی‌های بیماری آن را تشخیص داد، به‌همین دلیل تشخیص بیشتر بر پایه اعتماد به آزمایشگاه در نشان دادن و مشاهده عامل بیماری و دقت روش‌های سرولوژیکی استوار است.

گیف تبلیغاتی محصولات PIP

لپتوسپیراهای بیماریزا

لپتوسپیراها اسپیروکت‌های گرم منفی هوازی هستند که 6 تا 20 میکرومتر طول و 0/1 میکرومتر قطر دارند و در انتها دارای قلاب‌ بوده و یک فیلامنت محوری دارند (شکل 2). این باکتری را به‌آسانی به‌وسیله حرکت چرخشی یا مارپیچی و قلاب مشخصی که در یک یا هر دو انتهای آن است، می‌توان تشخیص داد. باکتری‌های لپتوسپیرا به دلیل حرکات شدید و ضخامت کمی که دارند قادرند از صافی‌های با اندازه ریز 0/22 تا 0/45 میکرومتر که اغلب باکتری‌ها از آن‌ها رد نمی‌شوند، عبور کنند. لپتوسپیرا، کاتالاز و اکسیداز مثبت است و از اسیدهای چرب با زنجیره بلند به عنوان منبع انرژی و کربن استفاده می‌کند. نمک‌های آمونیم مهم‌ترین منبع نیتروژن آن‌ها است. در pH قلیایی زنده بوده و به 8 آزو گوانین حساس هستند.

جنس لپتوسپیرا دارای حداقل 20 گونه ژنومی است که بیشتر آن‌ها شامل هر دو سویه‌های پاتوژن و غیرپاتوژن بوده و بیش از 260 سروواریته دارد.

بیشتر لپتوسپیراها بر اساس ویژگی‌های بیوشیمیایی به 3 گونه تقسیم می‌شوند:

1) لپتوسپیرا اینتروگانس (Leptospira interrogans) (بیماری‌زا)،

2) لپتوسپیرا بیفلکسا (غیر بیماری‌زا)،

3) لپتوسپیرا پاروا (غیربیماریزا)

گونه پاتوژنیک لپتوسپیرا اینتروگانس دارای سروگروپ یا سروواریته‌های (تیپ‌های سرولوژیک) متعددی هستند (230 سروواریته). این سروواریته‌ها را بر اساس میزبانی که آلوده می‌کنند، تقسیم می‌نمایند؛ مثلاً میزبان سروواریته ایکترهموراژیه (Icterohaemorrhagiae)، رات‌ها هستند، درحالی‌که میزبان سروواریته پومونا (Pomona) و کانیکولا (Canicola) به ترتیب سگ و خوک‌‌ها می‌باشند. بیماری از این میزبان‌ها به انسان منتقل می‌شود و حیوانات، مخزن باکتری محسوب می‌شوند. از لحاظ شکل ظاهری گونه‌های بیماری‌زا و ساپروفیت‌های (غیربیماری‌زا) لپتوسپیرا از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و بهترین وسیله برای مشاهده این اجرام، استفاده از میکروسکوپ زمینه تاریک است.

تصویر میکروسکوپ زمینه تاریک لپتوسپیرا اینتروگانس
شکل 2: تصویر میکروسکوپ زمینه تاریک لپتوسپیرا اینتروگانس (کتاب میکروب‌شناسی پزشکی واکر)

لپتوسپیرا‌ها می‌توانند عامل هموراژی، اسهال، زردی، مشکلات خطرناک کلیوی (نکروز توبولار حاد)، کاهش حجم خون و علائم مننژیت آسپتیک شوند. هنوز مکانیسم تخریب بافت توسط اسپیروکت‌ها دچار ابهامات زیادی است. به نظر می‌رسد لپتوسپیرا‌ها یا سم تولید می‌کنند و یا سلول میزبان را به تولید مواد سمی تحریک می‌نمایند. لپتوسپیرا وارد مایع مغزی-نخاعی می‌شود و بروز علائم مننژیتی با ظهور آنتی‌بادی ضد لپتوسپیرا همراه است، لذا به‌نظر می‌رسد که این بیماری به دلیل واکنش ایمنی باشد. لپتوسپیرا دارای واکنش شبه ‌اندوتوکسین است که می‌تواند عامل مؤثر بر روی عمل عروق باشد.

همانطور که در شکل 3 نشان داده شده است، لپتوسپیروزیس یک بیماری دیفازیک است. بنظر می‌رسد که فاز اول مربوط به تهاجم لپتوسپیرا و احتمالاً تولید سم باشد و فاز دوم که فاز ایمنی نام دارد، به علت پاسخ ایمنی به لپتوسپیرا و محصولات آن به‌وجود می‌آید.

با عبور لپتوسپیرای موجود در حیوان آلوده از غشاء مخاط یا جراحات، انسان مبتلا می‌گردد. بعد از دوره کمون 2 تا 20 روز، بیمار دچار تظاهرات شبه آنفلوانزا مثل تب، لرز، سردرد و کوفتگی، درد پشت، درد شکمی، بی‌اشتهایی، تهوع و استفراغ به‌علاوه سپتی‌سمی لپتوسپیرایی می‌گردد. در این زمان لپتوسپیرا را در خون و اعضایی نظیر کلیه و پرده‌های مغز می‌توان یافت. در بعضی بیماران راش دیده می‌شود، اما این امر الگوی ثابتی ندارد. بعد از 4 تا 7 روز بیماری به‌سرعت پیش می‌رود و سپس 1 تا 3 روز بیماری بدون نشانه می‌گردد. بیماری به این دلیل ناپدید می‌شود که آنتی‌بادی‌ها اسپیروکت‌ها را از خون و تمام ارگان‌های آلوده به‌جز کلیه و زلالیه چشم حذف می‌کنند. بعد از اتمام دوره بدون نشانه، یکی از دو فاز ایمنی که با هم بسیار متفاوت هستند آغاز می‌شود.

گیف تبلیغاتی محصولات PIP

حدود 90 درصد از مبتلایان به لپتوسپیروزیس وارد فاز نوع اول ایمنی شده و دچار بیماری خفیفی به نام لپتوسپیروزیس فاقد زردی می‌گردند. این بیماران دچار تب پایین شده و فرم خفیفی از مننژیت را نشان داده و در ادرار خود دارای لپتوسپیرا هستند. گاهی بیماران دچار پالس‌های عصبی میلیت یا آنسفالیتی شده که ماه‌ها یا هفته‌ها طول می‌کشد و تعداد کمی هم چندین ماه بعد دچار التهاب مردمک می‌شوند. مرگ به دلیل این بیماری بسیار نادر است.

بقیه مبتلایان وارد نوع دوم فاز ایمنی می‌شوند و دچار بیماری خطرناکی به نام لپتوسپیروزیس یرقانی یا بیماری ویل می‌شوند. این بیماران زردی دارند و دچار ازتمیا، دیاتزیس (تمایل یا حساسیت به) هموراژیک و میوکاردیت می‌گردند. ازتمیا که اورمی نیز نامیده می‌شود، در اثر تجمع نیتروژن و ازت در خون ایجاد می‌شود که سبب نکروز توبول‌های کلیوی می‌گردد. مبتلایان به ازتمیا دچار سردرد، استفراغ، خفگی، کوما یا ترکیبی از این حالات می‌گردند. تمایل به خونریزی (دیاتزیس هموراژیک) وضعیتی است که در آن ضربه سبب خونریزی می‌گردد و بعضی بیماران دچار خونریزی‌های گسترده دستگاه گوارش می‌شوند. میوکاردیت می‌تواند به شوک قلبی منجر شود (10 درصد موارد) و اغلب به دلیل هموراژی، کولاپس کاردیوواسکولار یا نقص کلیه است. میزان مرگ‌ومیر در بیماری ویل پنج تا ده درصد گزارش شده است.

بیماران مبتلا به تب پرتیبیال، دچار تب هستند و در بعضی‌ها در ناحیه ساق پا راش ایجاد می‌شود.

مراحل لپتوسپیروزیس درمان‌نشده در انسان
شکل 3: مراحل لپتوسپیروزیس درمان‌نشده در انسان لپتوسپیروزیس به‌صورت یک بیماری حاد آغاز می‌شود که بعد از 4 تا 7 روز فروکش می‌کند. حدود 90 درصد از بیماران بعداً دچار لپتوسپیروزیس غیر یرقانی می‌شوند، درصورتی‌که حدود 10 درصد دچار لپتوسپیروزیس بسیار خطرناک‌تر یرقانی (بیماری ویل) می‌گردند. مرحله 1 لپتوسپیروزیس به دلیل فعالیت لپتوسپیرا است، در حالی که مرحله 2 لپتوسپیروزیس یک بیماری وابسته به سیستم ایمنی است (میکروب‌شناسی پزشکی واکر)

تمام سروتایپ‌های لپتوسپیرا اینتروگانس قادرند در انسان ایجاد لپتوسپیروزیس کنند که گاهی به همراه زردی است که همان بیماری ویل (فرم یرقانی بیماری) است یا بدون زردی است و بیماری غیریرقانی است. روش انتقال لپتوسپیروزیس به انسان، تماس با ادرار حیوان آلوده است. تماس می‌تواند مانند دامداران و دامپزشکان مستقیم باشد یا به‌صورت غیرمستقیم تماس با آب و خاک آلوده در خیابان، مزارع یا جنگل باشد. نشان داده شده است که بیش از 150 گونه از پستانداران قادر به حمل و ترشح لپتوسپیرا‌ها هستند، اما جوندگان (خصوصاً رت نروژی) مخزن کلیدی آن هستند. بیماری در سراسر دنیا دیده می‌شود. در ایران ابتلا به لپتوسپیروزیس اغلب در استان‌های شمالی و در میان برنج‌کاران که مدت زیادی باید در زمین‌های مرطوب راه بروند، دیده می‌شود. در مناطق شمالی کشور این بیماری با نام تب بیجار یا تب برنجکاران معروف است. هر چند درمان به‌موقع بیماری بسیار موفقیت‌آمیز است، اما مشکل اصلی تشخیص به‌موقع و عدم اشتباه آن با بیماری‌های مشابه است؛ به همین دلیل در بعضی از رفرانس‌ها این بیماری به عنوان یک بیماری چند چهره شناخته می‌شود.

بیماری لیپتوسپیروز یکی از گسترده‌ترین بیماری‌های مشترک بین انسان و دام در جهان است و با توجه به اینکه تردیک به 100 سال از شناسایی آن می‌گذرد، ولی هنوز یک بیماری نوپدید مهم به‌حساب می‌آید. همانطورکه اشاره شد این باکتری دارای سروواریته‌های مختلفی است که سروواریته‌ها دارای اولویت‌های جغرافیایی و نیز جایگاه‌های اکولوژیکی خاصی هستند. اصولاً میزبان‌های مخزن بیماری (جوندگان) حجم زیادی از باکتری را بدون اینکه علامت بیماری داشته باشند در توبول‌های کلیه خود دارند و از طریق ادرار مقادیر زیادی از باکتری را در محیط پخش می‌کنند و انسان از طریق تماس با آب یا خاک آلوده به ادرار و از طریق ورود باکتری از طریق بریدگی‌ها و سطوح مخاطی آلوده می‌گردد. برخی مشاغل (مثل کارگران معدن، کشاورزان و کارگران مزارع، دامداران، پرورش‌دهندگان ماهی و کارگران سیستم فاضلاب) و حرفه‌های تفریحی مثل شنا یا چادر زدن در نزدیکی آب‌راه‌های فاضلاب ریسک مواجهه را بیشتر می‌کنند.

سروواریته اتومنالیس[6] لپتوسپیرا اینتروگانس سبب تب پرتیبیال[7] که بیماری نادری است، می‌شود. این بیماری در آمریکا تب فورت براگ[8] نیز نامیده می‌شود، زیرا یک اپیدمی در سربازان مستقر در پادگان فورت براگ در کارولینای شمالی روی داده است. در اروپا گاهی به این بیماری، بیماری لوبیاچین‌ها[9] هم می‌گویند.

نکته مهم: لپتوسپیرا را باید از هپاتیت ویروسی، آنفلوانزا و آپاندیسیت افتراق داد و در نواحی گرمسیری از مالاریا، حصبه و تیفوس اسکرابی متمایز کرد. در یک تحقیق نشان داده شده است که به سبب مشکلات تشخیص، فقط یک‌چهارم موارد لپتوسپیروزیس تشخیص داده می‌شوند.

تشخیص آزمایشگاهی

لپتوسپیراها در فاز باکتریمی و اولیه (10 روز اول) از خون، مایع مغزی نخاعی (CSF) و بافت‌ها و در فاز ایمنی (هفته دوم تا 30 روز) از ادرار جدا می‌شوند. جهت شناسایی بیماری لپتوسپیروزیس از خون (1 تا 2 میلی‌لیتر سرم خون)، مایع نخاع و ادرار (10 تا 25 میلی‌لیتر از ادرار میانی) نمونه‌برداری می‌گردد. برای تشخیص بیماری لپتوسپیروزیس از روش‌های زیر استفاده می‌شود:

آزمایش مستقیم:

خون، مایع نخاع و ادرار را ابتدا برای جداسازی عناصر سلولی و بعد در دور بالا برای جداسازی باکتری سانتریفیوژ کرده و سپس از رسوب گسترش تهیه نموده و پس از رنگ‌آمیزی فونتانا با میکروسکوپ نوری و یا تهیه لام مرطوب توسط میکروسکوپ زمینه سیاه به مشاهده باکتری می‌پردارند. از لحاظ شکل ظاهری گونه‌های بیماری‌زا و ساپروفیت‌های (غیربیماری‌زا) لپتوسپیرا از یکدیگر قابل تفکیک نیستند و بهترین وسیله برای مشاهده این اجرام، استفاده از میکروسکوپ زمینه تاریک است.  لپتوسپیرا با رنگ‌های آنیلینی به‌خوبی رنگ‌آمیزی نمی‌شوند.

نکته مهم: تکنیک‌های رنگ‌آمیزی نقره (Silver impregnation technique) در جنین‌های سقط‌شده و رنگ‌آمیزی با قرمز کنگو در مورد رسوبات ادراری می‌تواند مفید باشد.

کشت:

نمونه برداشت‌شده را می‌تــوان در محیط کشت نیم جامد فلچر (Fletcher)، محیط مایع Trypticase-soy brothء(TSB) محیط کشت مایع EMJH brothء(Mc callongh, Johnson. Harris Ellingehaasen)، محیط مایع Khortof، محیط جامد یا مایع bovine serum albumin-Tween 80 و محیط مایع Stuart کشت داد. اگر به محیط Khortof، ماده 5 فلورویوراسیل (µg/mLء200) و فسفومایسین اضافه شود، محیط انتخابی می‌گردد. برای ایزوله سروتیپ‌های سخت‌رشد بایستی به محیط‌ها سرم خرگوش اضافه نمود. توصیه می‌گردد که برای جداسازی بالای باکتری، نمونه‌ها در چهار لوله مختلف کشت داده شوند و میزان تلقیح نمونه در محیط کشت خیلی زیاد نباشد (چرا که تلقیح زیاد در رشد باکتری تداخل می‌کند). نمونه ادرار را باید هر چه سریع‌تر کشت داد، زیرا pH اسیدی ممکن است سبب نابودی باکتری گردد. کشت‌های انجام‌شده در حرارت 30-25 درجه سانتیگراد برای مدت 8-6 هفته انکوبه می‌شود و در هر هفته یک قطره از نمونه کشت را برداشت نموده و توسط میکروسکوپ زمینه سیاه مشاهده می‌نمایند. باید توجه داشت که در محیط‌های نیم‌جامد، لپتوسپیراها به‌صورت حلقه 0/5 تا 1 سانتیمتری در زیر سطح محیط رشد می‌نمایند (‌شکل 4).

رشد لپتوسپیراها در محیط نیم‌جامد به‌صورت حلقه ای
شکل 4: رشد لپتوسپیراها در محیط نیم‌جامد به‌صورت حلقه 0/5 تا 1 سانتیمتری

نکته مهم: لپتوسپیرا در هفته اول از نمونه‌های خون و CSF توسط کشت قابل جداسازی است، ولی از ادرار می‌توان تا یک ماه آن را ایزوله نمود.

روش‌های سرولوژی:

بیشتر موارد لپتوسپیروز با تست‌های سرولوژی تشخیص داده می‌شوند. آنتی‌بادی آگلوتینه کننده در هفته اول بیماری (روز 6 تا 12 بیماری) ظاهر شده و در حدود هفته‌های سوم تا چهارم به بیشترین مقدار رسیده که ممکن است تا سال‌ها پایدار باقی بماند. از روش‌های سرولوژیک مانند آگلوتیناسیون ماکروسکوپی و میکروسکوپی، هماگلوتیناسیون غیرمستقیم، IF غیرمستقیم، ELISA و … می‌توان به شناسایی بیماری پرداخت. روش آگلوتیناسیون میکروسکوپی با استفاده از آنتی‌ژن‌های باکتری زنده یک روش رفرانس سرولوژی محسوب می‌گردد. تست ایمونواسی نواری اصلاح‌شده که آنتی‌بادی اختصاصی لپتوسپیرا را ردیابی می‌کند با موفقیت در مکان‌هایی که امکانات بهداشتی و آزمایشگاهی کمی وجود دارد، مورد استفاده قرار گرفته است و توصیه می‌گردد. روش‌های مولکولی شامل تکنیک‌های هیبریداسیون و PCR نیز برای شناسایی ژنوم لپتوسپیرا در نمونه‌های بالینی استفاده می‌شود، هرچند که در آزمایشگاه‌های بالینی هنوز رایج نشده‌اند. اختصاصی‌ترین روش تعیین سروتیپ باکتری، روش هماگلوتیناسیون است. یک تست اسلاید آگلوتیناسیون یا الیزا، آنتی‌بادی را در سرم نشان می‌دهد.

تشخیص زودهنگام به دلیل اینکه فاز اول لپتوسپیروزیس علائمی شبیه سرماخوردگی دارد و چون آنتی‌بادی قابل تشخیص در این مرحله ظاهر نمی‌شود، خیلی مشکل است. معمولاً میزان آنتی‌بادی قابل اندازه‌گیری ضد لپتوسپیرا، در روز 6 تا 12 بیماری و ماکزیمم در هفته سوم و چهارم وجود دارد.

گیف تبلیغاتی محصولات PIP

تزریق به حیوان آزمایشگاهی

از روش‌های حساس برای شناسایی لپتوسپیرا تزریق به هامستر و خوکچه هندی است.

جداسازی آنتی‌ژن و اسید نوکلئیک

با استفاده از آنتی‌بادی منوکلونال می‌توان آنتی‌ژن‌های لپتوسپیراها را در ادرار یا نمونه‌های دیگر شناسایی کرد. تکنیک‌های مولکولی مانند PCR، DNA پروب و REAء(Restriction Endonuclase Analysis) با حساسیت و اختصاصیت بالای 95 درصد برای شناسایی اسید نوکلئیک لپتوسپیراها در بعضی از آزمایشگاه‌های پیشرفته انجام می‌شود.

درمان:

بیماری شدید نیاز به تزریق وریدی آمپی‌سیلین یا پنی‌سیلین G دارد و موارد خفیف‌تر می‌تواند با آمپی‌سیلین، آموکسی‌سیلین یا داکسی‌سیلین به‌صورت خوراکی درمان شود. پروفیلاکسی یا داکسی‌سیلین برای افرادی که در محیط‌های با احتمال مواجهه بالا هستند، محافظت‌کننده است. مصون‌سازی احشام اهلی و حیوانات خانگی خطر انتقال عفونت به جمعیت‌های پرخطر و با ریسک بالا مثل دامداران و کشاورزان را کاهش می‌دهد. از آنجایی که وقوع عفونت در حیوانات ایمن‌شده نیز نشان داده شده و عامل بیماری‌زا با موفقیت به انسان انتقال پیدا کرده است؛ بنابراین با مصون‌سازی حیوانات خطر عفونت کاملاً حذف نمی‌شود. تب پرتیبیال با پنی‌سیلین درمان می‌شود.

اسپیروکتوزیس گوارشی

دو گونه از اسپیروکت‌ها به نام‌های براکیسپیرا آلبورگی[10] و براکیسپیرا پیلوسیکولی[11] (قبلاً جز جنس سرولینا[12] بود) در دستگاه گوارش انسان شناسایی شده‌اند. این ارگانیسم‌ها گرم منفی هستند و قطری حدود 0/4-0/2 میکرومتر و طول 8-4 میکرومتر داشته و تعداد 6-4 فلاژل نزدیک به دو انتهای باکتری دارند.

براکیسپیرا پیلوسیکولی و براکیسپیرا هیودیسنتریا[13] عامل اسپیروکتوزیس روده‌ای در خوک که یک بیماری اسهالی در خوک‌های جوان است، می‌باشند و ارگانیسم‌های مشابهی از سگ، پرندگان و سایر حیوانات جدا شده‌اند. اهمیت این جانوران به عنوان مخازن بیماری برای انسان هنوز مشخص نشده است. در مقابل، براکیسپیرا آلبورگی که پس از جداسازی از کولون یک انسان مبتلا به این نام، نام‌گذاری شد هنوز به‌طور کامل شناخته نشده است. از آنجایی که این باکتری در افراد علامت‌دار و بدون علامت شناسایی شده‌اند، ارتباط میان اسپیروکت‌های روده‌ای با بیماری مشخص نشده است. به‌نظر می‌رسد میزان شیوع این باکتری در مردان هم‌جنس‌باز و جمعیت‌های مناطق جغرافیایی مختلف بیشتر باشد. اغلب علامت مرتبط با اسپیروکتوزیس روده‌ای شامل اسهال، دردهای شکمی و ترشحات و خون‌ریزی مقعدی است. افزون بر این، براکیسپیرا پیلوسیکولی از خون بیماران با نقص ایمنی و بدحال جدا شده است، اما اهمیت بالینی آن هنوز نامعلوم است.

اسپیروکت‌ها در نمونه‌های بیوپسی به‌صورت یک حاشیه آبی تیره روی سطح سلول‌های اپیتلیال کولون با تعداد کمی از سلولی‌های جامی به‌راحتی قابل مشاهده هستند. رنگ‌آمیزی اشباع نقره به‌خوبی ارگانیسم‌ها را نشان می‌دهد. سلول‌های اپیتلیال بدون ارتشاح التهابی خاصی در زیر لامینیا پروپرویا نرمال به نظر می‌رسند. میکروسکوپ الکترونی نشان می‌دهد که باکتری‌ها به انتها و سطح سلول‌های اپیتلیالی کولون با آرایش عمودی نسبت به لومن متصل می‌شوند. تهاجم به ماکروفاژهای اپیتلیال و مخاطی در بیماران علامت‌دار و بدون علامت نیز نشان داده شده است. مکانیسم‌های بیماری‌زایی مشخص نشده است.

گیف تبلیغاتی محصولات PIP

تشخیص آزمایشگاهی

اسپیروکت‌ها با میکروسکوپ زمینه تاریک در نمونه مدفوع شناسایی شده و از نمونه‌های مدفوع یا بیوپسی بر روی محیط تریپتیکاز سوی آگار با 5 تا 10 درصد خون اسب یا گوساله کشت داده می‌شوند. افزودن اسپکتینومایسین و پلی‌میکسین B محیط را انتخابی می‌کند. بسته به نوع سویه، کلنی‌های نوک سوزنی و بتا همولیتیک ضعیف پس از 3 تا 4 هفته انکوباسیون در شرایط بی‌هوازی بر روی محیط کشت ظاهر می‌شوند. روش‌های فلورسانت هیبریداسیون درجا[14] و تکنیک تکثیر ژنومی و آنالیز با RFLP برای شناسایی و یا تشخیص اسپیروکت‌ها در نمونه‌های بیوپسی بافتی به‌کار می‌روند. افزون بر این، تکثیر ژن‌های براکیسپیرا از ژنوم استخراج‌شده از نمونه مستقیم مدفوع، بافت‌های فیکس‌شده و یا ایزوله‌های جداشده از حیوانات و یا افراد آلوده نیز گزارش شده است.

درمان

اگرچه حساسیت ضدمیکروبی گونه‌های براکیسپیرا انتشار یافته است، اما آزمایش استاندارد برای تعداد زیادی از جدایه‌ها توصیف نشده است. مطالعات نشان داده، بیمارانی که علامت اسپیروکتوزیس روده‌ای را نشان می‌دهند به درمان با مترونیدازول پاسخ می‌دهند.

واژه‌نامه

Slender [3] Pore [2] Knob [1]
Autumnalis [6] Spirochetemia [5] Idiosyncracies [4]
Pea-picker’s disease [9] Fort Bragg fever [8] Pretibial fever [7]
Serpulina [12] Brachyspira pilosicoli [11] Brachyspira aalborgi [10]
Fluorescent in situ hybridization assays [14] B. hyodysenteria [13]

تازه‌هایی از اسپیروکت‌ها: (بورلیا، لپتوسپیرا و ترپونما)، دکتر رضا میرنژاد، ماهنامه اخبار آزمایشگاهی، شماره 194

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا